✳️وضعیت پایداری و حکمرانی در پایتخت انرژی ایران ✳️
✍️ سجاد فتاحی - جامعهشناس
✅ اگر تا اواخر دهه 70 نام عسلویه برای بخش قابل توجهی از مردم ایران ناشناخته بود اما در سالهای بعد بواسطه استقرار گسترده صنایع نفت و گاز در این منطقه و تبدیل شدن آن به منطقهای استراتژیک برای ایران، امروزه عسلویه تبدیل به نامی آشنا برای بخش قابل توجهی از مردم ایران شده است و به درستی آن را پایتخت انرژی ایران نامیدهاند.
✅ بهمن و اسفند ماه سال گذشته در قالب پروژهای مطالعاتی فرصتی فراهم شد تا با جمعی از دوستان (جلال چقازردی، سجاد کریمزاده، علی بیغش، نسترن رفیعی، میثم ملکشاه و محمد فکری) وضعیت این منطقه را در ابعاد گوناگون اجتماعی، محیطزیستی، اقتصادی، زیرساختها و منابع انسانی و حکمرانی جهت توصیف، تبین و رسیدن به پیشنهادهایی مشخص برای بهبود وضعیت منطقه مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم.
✅ این گزارش اکنون آماده است و توسط مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری با عنوان کلی «وضعیت پایداری و حکمرانی در پایتخت انرژی ایران» و در قالب 4 مجلد جداگانه احتمالا در دو ورژن عمومی و محرمانه (بواسطه محرمانه بودن برخی مطالب موجود در گزارش) منتشر خواهد شد.
✅ جلد نخست این گزارش به کوشش جلال چقازردی وضعیت پایداری اجتماعی را در منطقه ویژه اقتصادی پارس مورد مطالعه و بررسی قرار داده است. جلد دوم گزارش با تلاش نسترن رفیعی به توصیف و تبیین وضعیت پایداری محیطزیستی و سلامت در منطقه پرداخته و راهکارهایی را برای بهبود این وضعیت ناگوار ارائه داده است. در جلد سوم گزارش سه مبحث زیرساختها به کوشش سجاد کریمزاده، منابع انسانی به کوشش علی بیغش و اقتصادی با تلاش محمد فکری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. در جلد چهارم گزارش نیز میثم ملکشاه به توصیف وضعیت حکمرانی در منطقه ویژه اقتصادی پارس پرداخته است.
✅ در نهایت در بخش جمعبندی گزارش با بهرهگیری از چارچوب مفهومی و نظری پایداری و سامانههای حکمرانی (برای آشنایی با این چارچوب مفهومی و نظری بنگرید به https://t.me/SIAGS/236) نشان داده شده است که چگونه ضعف در زمینه حکمرانی و نواقص موجود در زمینه طراحی سامانه حکمرانی مستقر، این منطقه استراتژیک را در خطر قرار گرفتن در وضعیت «شکستِ پایداری» قرار داده است.
بخشهایی از چکیده مدیریتی جلد اول این گزارش را میتوانید در ادامه مطالعه کنید.
صنعت نفت و گاز، مهمترین عنصر اقتصاد سیاسی کشور در سالهای پس از انقلاب بوده و خدمات فراوانی به جامعه ایران داشته است به گونهای که می توان این صنعت را پیشران توسعه و پیشرفت در کشور دانست. بیشک پارس جنوبی مهمترین پروژه صنعت نفت و گاز کشور در چهار دههی اخیر است چرا که حجم بالایی از سرمایهگذاری اقتصادی در این منطقه انجام گرفته و تامین 70 درصدی گاز کشور نیز به این منطقه وابسته شده است. گزاف نیست اگر بگوییم پارسجنوبی نماد توسعه صنعتی در سالهای پس از انقلاب است. بنابراین مطالعه وضعیت پایداری اجتماعی منطقه پارسجنوبی و آسیبشناسی حضور صنعت در شهرستانهای تحت تاثیر آن امری مهم و ضروری است. موارد و مطالب طرح شده در این گزارش بواسطه آنکه رویکردی آسیبشناختی دارد و برآمده از مطالعهای بالینی است طبیعتاً به ذکر نقاط قوت حضور صنعت در پارسجنوبی نمیپردازد و تنها نقاط ضعف را گوشزد میکند، اما این به معنی انکار تاثیرات مثبت، متعدد و قابل توجه صنعت نفت و گاز در پارس جنوبی نیست.
پس از بررسی پیامدهای فرهنگی- اجتماعی استقرار صنعت و مشاهدهی حجم زیاد آسیبهای اجتماعی- زیستمحیطی- امنیتی در منطقه پارسجنوبی و پایداری این مشکلات در طول 20 سال پس از حضور صنعت در منطقه، میتوان گفت که صنعت در تمامی این سالها برنامهی آیندهنگرانه و پیامدسنجانهای برای توسعهی منطقه نداشته و بیشتر به ساخت تاسیسات مشغول بوده است و علیرغم تمامی هشدارها و انذارهایی که در 20 ساله گذشته درباره وضعیت اجتماعی- فرهنگی، زیستمحیطی و امنیتی منطقه داده شده است، صنعت همچنان به کار خود و تکرار اشتباههای گذشته ادامه داده است. شاهد این مدعا تسری، تداوم و تکرار مشکلات اجتماعی، زیستمحیطی و ... فاز 1 پارسجنوبی در فاز 2 منطقه است، این درحالی است که اگر بنایی برای اصلاح روندهای معیوب وجود داشت تجربهی پارس 1 باید مانع از تکرار خطاها و غفلتهای گذشته در منطقه تازه تاسیس میشد.
غلبه نگاه فنی، استحصال شتابزده و بدون توجه به الزامات زیستمحیطی و اجتماعی را میتوان اولین خشتهای کجِ ایجاد وضعیت اجتماعی ناپایدار در منطقه پارسجنوبی دانست؛ فعالیتهای صنعتی بدون در نظر گرفتن توسعهی متوازن و پایدار، نه تنها باعث پیشرفت اقتصادی نمیشود بلکه سرمایههای اجتماعی، زیستمحیطی و حتی اقتصادی را نیز به خطر میاندازد. سرمایهگذاری 200 میلیارد دلاری در منطقهای با این خصوصیات فرهنگی و جغرافیایی، وابسته ساختن شدید کشور به یک منطقهی محدود جغرافیایی، ... دود شدن سالیانه 200 میلیون دلار ثروت ملی در اثر فلرینگ، وجود تعداد قابل توجهی کارگر معترض، نرخ بالای آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد به واسطه حضور موقتی-مجردی شاغلین صنعت، نارضایتی اجتماعی گسترده در بین بومیان منطقه بخاطر مسائلی مانند آلودگیها، نرخ اشتغال پایین در صنعت ... ، وجود احساس تبعیض و محرومیت، عدم وجود احساس تعلق و پایبندی شاغلین به وضعیت منطقه و جامعهی پیرامونی به صنعت و ... همگی نشانههای واضح و آشکاری هستند که ضرورت اتخاذ تدبیریهایی جدی و عاجل برای جلوگیری از به وقوع پیوستن فجایع انسانی، اقتصادی و زیست محیطی در منطقه پارسجنوبی را یادآوری میکنند.
عدم برنامهریزی بلندمدت و متمرکز، جزیرهای عملکردن، وجود شکاف مدیریتی بین مدیران صنعت و مدیران دیگر دستگاههای دولتی، مشکلات ایجاد شده در زمینه آلایندگی، عدم مشارکت جامعهی پیرامونی در توسعه منطقه، عدم برنامهریزی صنعت برای تقویت اقتصاد محلی، کمبود نیروی انسانی کارآمد در زمینه بهداشت و درمان و آموزش منطقه و... باعث شده است تا علیرغم تمامی میلیاردها تومانی که صنعت در منطقه هزینه کرده است، همچنان شاهد این باشیم که صنعت، شخصیت منفی منطقه در نظر گرفته میشود و جامعهی پیرامونی در سطح بالایی از ناراضایتی قرار دارد. البته این نارضایتی صرفاً پدیدهای ذهنی و ناشی از بالا رفتن سطح انتظارات بومیان نیست و کمبودهای اساسی و قابلتوجهی که در زمینههای مختلف در منطقه پارسجنوبی وجود دارد حاکی از علتهای عینی این نارضایتی است.
نکتهی مهمی که در خصوص شکلگیری وضعیت اجتماعی ناپایدار در منطقه پارس جنوبی باید متذکر شد این است که این وضعیت ایجاد شده صرفاً حاصل عملکرد مجموعهی نفت و گاز نیست و عدم ایفای بهینه نقش دیگر نهادها و سازمانهای دولتی نیز در این زمینه به شکل قابل توجهی تاثیرگذار بوده است. درحالحاضر منطقه از مجموعهای از تقابلها، ناهماهنگیها، بیاعتمادیها و ... رنج میبرد که باعث شده است تا همکاری منسجم و سازندهای بین صنعت- دولت و مردم برای دستیابی به توسعه و امنیت پایدار شکل نگیرد. فقدان تعامل سازنده بین این سه بخش موجب آن شده است تا هریک از این بخشها به شکلی در وخیمشدن اوضاع منطقه سهیم باشند. صنعت حد بالایی از تخریب زیستمحیطی، آلایندگی هوا و آسیبهایاجتماعی را ایجاد کرده است؛ نهادهای دولتی به وظایف خود برای توسعهی منطقه عمل نمیکنند و نفت را در برآوردن نیازهای جامعهی پیرامونی تنها گذاشتهاند و جامعهی پیرامونی نیز با مجموعهای از نارضایتیها و احساسات منفی نسبت به صنعت، ... به تشدید این وضعیت ناخوشایند میپردازد. حاصل این همدستی ناخودآگاه و آسیبزا این شده است که هر یک از این سه بخش با مجموعهای از اتهامها، دو بخش دیگر را مقصر توسعهنیافتگی منطقه بداند. آنچه که مهم است این است که ماحصل به راه افتادن این چرخهی معیوب و خطرناک، افزایش ناپایداری منطقه در ابعاد اجتماعی و امنیتی است.
این گزارش شاهدی بر اتلاف منابع، ناکارآمدی و فقدان مدیریت و برنامهریزی، کمتوجهی به مسائل اجتماعی، سر رسیدن روزهای حساب برای اقدامات گذشته است و ثبات مشکلات یا وخیمترشدن آنها، «همآیندی» و «همافزایی» بحرانها در منطقه پارس را نشان میدهد. این گزارش نشان میدهد که دیگر زمان بیتوجهی به بحرانهای اجتماعی منطقه پارسجنوبی به پایان رسیده است. دیگر نمیتوان امید داشت که گذر زمان مسائل را حل یا تمام خواهد کرد. مجموعهی نظام، دولت و وزارت نفت باید بداند که حجم زیادی از منابع مالی و وابستگی ملی را بر صنایع و منطقهای قرار داده است که از لحاظ اجتماعی به شدت ناپایدار و توسعه نیافته است و این ناپایداری اجتماعی ... میتواند بسیار آسیبزا و خطرناک باشد و در نهایت به ناپایداریهای سیاسی و امنیتی منجر شود؛ امری که نشانههای بروز آن رفتهرفته در منطقه قابل مشاهده است...
آدرس کانال تلگرامی:
https://t.me/SIAGS